دسته‌ها
عمومی

آدم بودن

همیشه سعی کردم توی رفتارم با همه باهاشون تا جایی که میتونم کنار بیام…مخصوصا وقتی کسی قراره بهم پولی رو بده همیشه و همیشه تا جایی که تونستم صبر کردم و کوتاه اومدم تا مشکل مالی اش حل بشه. اما این روزها گیر یک آدم به تمام معنا حرومزاده افتاده که اصلا گویا بهش خوبی نیومده. من هرجوری که می شود برای این آقا صبر کردم و حتی مبلغ فوق العاده فوق العاده زیادی رو هم براش کم کردم اما اینجاست که می فهمم واقعا به بعضی ها خوبی نیومده… وقتی با کسی راه میای و بهش فرصت میدی پررو میشه و هالو فرضت میکنه… فردا آخرین فرصتش هست و براش از ته دل آرزو میکنم که سرعقل بیاد و نگذاره مجبور بشم از طریقی که دوست ندارم اقدام کنم. چون به اندازه کافی ازش دارم که در عرض یک نصفه روز کارش به کلانتری کشیده بشه… خلاصه دوستان شما هم براش دعا کنید که فردا سر عقل بیاد وگرنه شنبه روز بدی براش خواهد بود.

پی نوشت : از این آدم ها متنفرم نه به خاطر اینکه اذیت میشم بلکه به خاطر اینکه اعتمادی که به آدم ها دارم رو از بین می برند.

2 دیدگاه دربارهٔ «آدم بودن»

آقا بیخیال… 😆
سینا جان فکر کنم اصلا نباید به کسی قرض بدی…
من خودم دیگه غلت بکنم تا به کسی پول بدم
از قدیم گفتن: مال خود طلبیدن کمتر از گدایی نیست
اون راه حل خودت هم حل نشد بگو یه چند تا دوست و رفیق شرخر دارم بگم بیان کمک 😆

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.