دسته‌ها
شخصی

Maram

امروز توی خیابون یک پسر بچه شروع به تمیز کردن شیشه ماشین کرد ، یک ریال هم پول نداشتم به همین خاطر بهش گفتم پاک نکن به خدا پول ندارم ، بعدش به شوخی بهش گفتم داری 200 تومن پول دستی به من بده ، دیدم داره دست میکنه تو جیبش بهم پول بده…
انقدر حال کردم با مرام و انسانیتش ، دلم میخواست پول توی جیبم داشتم و هرچقدر هم داشتم میدادم بهش… دلم میخواست هرکاری که می تونستم براش میکردم… چراغ سبز شد و بامرام های دیگه انقدر بوق زدن که مجبور به رفتن شدم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.