یک تصور غلطی توی ذهن کارمند (کارگر) همیشه وجود داره که همه کارها رو داریم ما انجام میدیم به سختی کار میکنیم. بعد همه سود و پول واسه صاحب شرکت میشه. یا مدیرها کم کار میکنند همه حقوق و مزایا برای اونهاست. یک چیزی شبیه این تصویر که واسه این پست هست. تو محیط های کار هم همیشه وقتی مدیری یا صاحب شرکتی مثلا ماشین خوب میخره به شوخی شنیده میشه که اگه امسال هم ما خیلی خوب کار کنیم سال دیگه میتونه یک دونه بهترش رو بخره.
من شخصا تجربه قرار گرفتن تو هر کدوم از این سه موقعیت کارمند ٬ مدیر و صاحب کسب و کار رو داشتم.
به عنوان کارمند همیشه فکر میکنی همه کارها رو تو داری انجام میدی بعد مدیر داره به اسم خودش میزنه همه کارها رو. صبح تا شب ما داریم کار میکنیم این میره گزارش میده این کارو کردم اون کارو کردم. حالا میدونه اگه ما نباشیم هیچ کدوم از این کارها پیش نمیره. تفکری که به شدت غلط هست. چون به عنوان کارمند تفکر این هست که کاری داری انجام میدی خیلی مهم هست. در صورتی که تو دنیای واقعی سخت ترین کارها هم یکی هست که همیشه از شما بهتر انجام بده. یا حتی به راحتی یک سیستم درست کسب و کار میتونه دیگه اون کار رو انجام نده. پس بود و نبود شما نهایت یک خسارت کوتاه مدت قابل ترمیم هست.
یک مدیر همیشه فکر میکنه که تمام استراتژی ها ٬ راهکارها و مدیریت صحیح کار من بوده. از وقتی من وارد مدیریت این بخش شدم فلان قدر سود رو زیاد کردم فلان قدر صرفه جویی اقتصادی داشتیم و … بعد همه سود و پول رو دارن صاحب های کسب و کار میبرند و درصد کوچکی از این سود نصیب من میشه.
اما واقعیت چیز دیگه ای است. هر کدوم از اونها دارن از دید محدود خودشون به داستان نگاه میکنند. اون صاحب کسب و کار در بدترین شرایط ممکن اگر هیچ شکست و تجربه ای از سرمایه گذاری های قبلی اش نداشته باشه. ساده ترین کار اینه که ریسک سرمایه گذاری سرمایه اش رو کرده. یعنی اصلا سرمایه به اندازه ای داشته که کسب و کاری راه بندازه. قطعا بارها شکست و ضرر رو تجربه کرده. پس به اندازه کافی لایق حداکثر اون سود هست. پس اگه دنبال اون سود بزرگ هستید باید از منطقه امن خودتون خارج بشید و شکست و ریسک رو تجربه کنید. حالا نه اینکه یک نسخه باشه بخوام بگم پاشید تکون بخورید بحث انگیزشی کنم. نه هرکس خودش میدونه آرامش و امنیت زندگی اش چطور هست. خود من در حال حاضر مدیریت یک مجموعه رو بر داشتن کسب و کار خودم بنابر تصمیمات شخصی ترجیح دادم حتی با اینکه قبلا کسب و کارهای مختلفی هم داشتم. ولی آگاهی و دانش از جزییات هر داستان و عدم نگاه یک طرفه بهمون میتونه کمک کنه بهتر برای خودمون تصمیم بگیریم.